قبل از آنکه بدانیم برای سازش با ابهام چه کنیم باید ببینیم مفهوم ابهام چیست؟
موقعیتهایی در زندگی ما هست که وقتی در آن قرار می گیریم احساس می کنیم ابعاد آن برایمان شفاف نیست و به زوایای مختلف آن احاطه نداریم . درست به دلیل همین عدم قطعیت و شفافیت، نمیدانیم با آن موقعیت چه کنیم و نمیتوانیم پیش بینی واضحی در مورد نتایج و پیامدهای آن داشته باشیم؛ و این عدم قطعیت به ما احساس ناامنی، ناتوانی و ضعف می دهد. چرا که ذهن ما عادت به ساده سازی و دسته بندی دارد و دوست دارد تکلیف همه چیز را مشخص کند و هر موضوعی را در طبقه درست خود قرار دهد. خیلی از مواقع بیماری اضطراب منتشر یا generalized anxiety disorder میتواند منشأ این چنینی داشته باشد . در مورد همه چیز نگران و مضطربیم و خودمان هم نمیدانیم چرا؟ خیلی وقتها در مقابل هر گونه تغییری مقاومت می کنیم چون تغییر مستلزم رویارویی با ابهام است.
البته این که تشخیص دهیم که توسعه مفاهیم جدید مستلزم عدم قطعیت و مواجه شدن با ابهام است ، خود اولین قدم از رشد است. اما اینکه بعد از دانستن چنین موضوعی قادر به پیشبرد زندگی یا اهدافمان با داشتن اطلاعات ناقص باشیم یک توانمندی و مهارت مدیریتی عالی است.
فرقی ندارد این ابهام در کدام جنبه از زندگی ما باشد؛ وقتی برای رویارویی با ابهام آموزش ندیده و کسب مهارت نکرده ایم هر ابهامی می تواند روان ما را به هم بریزد و اضطراب غیر منطقی را به وجود ما و اطرافیانمان تحمیل کند.
شاید این ابهام در مورد پیامدهای تصمیم گیری های ما در مسیر شغلی ما باشد؛ اینکه مثلا به کار دولتی خود ادامه دهیم یا کسب و کار خودمان را راه اندازی کنیم؟ یا در مورد ثبت نام کودکمان در مدرسه یا حتی اینکه نمیدانیم که کودک تب دار ما در مرحله پیش درآمد یک بیماری آبله مرغان است یا یک سرماخوردگی معمولی را سپری میکند، همه می توانند به درجات مختلفی ما روان ما را تحت الشعاع خود قرار دهند و در درون ما بلاتکلیفی و پریشانی برپا کنند.
اینکه چه سوال و ابهامی چقدر ما را آشفته سازد در افراد مختلف متفاوت است و به تجارب زیسته و نزیسته ما، سفر زندگی مان از آغاز تا کنون، مهارت خودتنظیمی و مدیریت هیجانی ما، مهارت حل مسئله، مهارت تفکر استراتژیک و توانایی گرفتن تصمیم های استراتژیک، منابع در اختیار، حمایت هایی که دریافت می کنیم، جسارت و شهامت ورزی ما، توانمندی ما در برنامه ریزی و هدف گذاری و مدیریت زمان، و بسیاری دیگر از مهارتهای نرم و سخت ما بستگی دارد.
اما برای شروع مهارت ورزی در رویارویی با ابهام، چند قدم کوچک می تواند به عنوان قدمهای آغازین ما در این مسیر مطرح باشد.
عینی سازی موقعیت
سعی کنید با ایجاد یک تصویر بصری یا یک تصویر یا یک نقشه قابل فهم ابعاد یک مشکل یا فرآیند پیچیده ابهام آلود را درک کنید. از نمودار درختی یا نقشه ذهنی برای روی کاغذ آوردن رابطه علت و معلولی در هر فرآیند خاص استفاده کنید.
وقتی با ابهام مواجه شدید، کنترل ذهن خود را به دست بگیرید و آن را همچون یک مدیر سازماندهی کنید. آنچه را که می دانید بنویسید و مفروضات خود را مستند کنید. مچ خود را بگیرید و خطاهای شناختی خود را کشف کنید، ببینید کجاها دارید بزرگنمایی می کنید، کجاها تفسیرهای غیر منطقی دارید، کجاها انتظاراتتان واقع بینانه نیست؟ کجاها احساساتتان را درون خود مسئله در هم تنیده اید و همه چیز را همچون پود بر تارهای اضطرابتان بافته اید؟ کجا با نشخوار فکری ابعاد ابهامتان را تا فضای بیکران تخیل خودتان گسترش داده اید؟
موضوع اصلی چیست؟
موضوع اصلی و زیرشاخه های عمده را مشخص کنید و وظایفی که فکر می کنید حتما باید تکمیل شوند را مشخص کنید. از ساختار شکست کار برای کمک به تقسیم پروژه های بزرگ به مراحل کوچکتر استفاده کنید و حواستان باشد که چه کارهایی لازم الاجرا هستند؛ مثلا من به عنوان یک مادر لازم است که 1-2 سال قبل از ثبت نام کودکم در مدرسه ، در مورد سیستم های آموزشی مدارس فعلی، شیوه های تربیتی چند مدرسه عمده که از جهت بعد مسافت یا هزینه و سایر موارد میتوانند جزو گزینه های انتخابی من باشند تحقیق کنم. چه بسا همین فرایند تحقیق خود به روشن تر شدن ابعاد مختلف آینه مبهمی که در ذهنم تصور کرده ام منجر خواهد شد و من با کنترل بیشتری موفق به تصمیم گیری خواهم شد.
حرکت تدریجی با قدمهای کوچک
زمانی که نامطمئن هستید به صورت تدریجی عمل کنید. قدم های کوچک بردارید، در ادامه بازخورد سریع بگیرید، سریع اشتباهات را تصحیح کنید و قدم محتاطانه و کوچک بعدی را رو به جلو بردارید. شروع کوچک و گرفتن بازخورد سریع به شما کمک می کند تا با وجود ابهام خیلی آرام آرام پیشرفت کنید.
ترسهای واقعی را شناسایی کنید
در شرایط نامطمئن، در مورد چیزی که باعث ایجاد مشکل و پریشانی در شما شده است، کاوش کنید. برای بررسی عمیق تر و کشف راه حل های بالقوه از خودتان سؤالات کلیدی بپرسید و با خودتان صداقت بیرحمانه داشته باشید. پرسیدن چند سؤال مهم از خودمان و داشتن صداقت و یکپارچگی در پاسخ به این سوالات اضطراب و پریشانی ما را در موقعیت های پرابهام کم می کند.
- چه چیزی در ابهام هست که مرا می ترساند؟
- کجاها ترسهای غیرواقعی را مشعل راهم کرده ام؟
- چه روشهایی می تواند هر چه بیشتر به مناطق تاریک ذهن من نور بیندازد؟
- و چه مهارتهایی می توانند مرا برای پذیرش مسئولیت تصمیمهایم در ابهام یاری کنند؟
تقویت هوش هیجانی و تاب آوری
در واکنش های عاطفی خود به تغییر و ابهام تأمل کنید و مانند یک مشاهده گر ببینید در درون شما چه اتفاقی رخ می دهد. آیا وقتی همه چیز تغییر می کند به راحتی ناامید می شوید؟ آیا در تخمین احتمال وقوع پیامدهای نامطلوب اغراق می کنید؟ اگر بله، به احتمال زیاد پاسخ های شما معکوس یا ناشی از مکانیسم های دفاعی نابالغ هستند.لازم است که مهارت تفکر استراتژیک و تفکر خلاق را در خود پرورش دهید . به پلن های B و C فکر کنید و حتی برای بدترین سناریوها هم راه حل هایی طراحی کنید. از دیگران کمک بگیرید و شهامت پذیرش مسئولیت هایتان را داشته باشید. ظرف خود را برای تاب آوردن اضطراب بالا ببرید تا بتوانید بی آنکه دستپاچه شوید اضطراب خود را مدیریت کنید.