آدرنالین یا اپی‌نفرین هم یک هورمون است و از طریق غده‌های فوق کلیوی ما به داخل خون ترشح می‌شود و هم یک ناقل عصبی است که در فضای سیناپسی حضور دارد. احتمالاً در مورد آدرنالین و نقش آن در واکنش جنگ یا گریز شنیده‌اید. آدرنالین برای تنظیم ضربان قلب، قطر عروق خونی و راه‌های هوایی مهم است. آدرنالین تقریباً روی تمام بافت‌های بدن اثر می‌گذارد. در قلب سرعت ضربان را افزایش می‌دهد. هم می‌تواند باعث انقباض و هم اتساع عروق شود. در ریه‌ها سرعت تنفس ما را افزایش می‌دهد و قطر راه‌های هوایی را بیشتر می‌کند. در کبد، سبب تجزیه گلیکوژن ذخیره شده به گلوکز است. لیپولیز را تحریک می‌کند، به این معنی که چربی‌ها به گلیسرول و اسیدهای چرب تجزیه می‌شوند و به ما سوخت می‌دهند. همچنین می‌تواند باعث انقباض عضلانی شود.

آدرنالین

فرض کنید در جنگلی سرسبز در حال گشت و گذارید که به ناگهان شیری جلوی شما ظاهر می‌شود؛ می‌خواهید چه کاری انجام دهید؟ در این شرایط با پمپاژ سریع قلب ، خون که حامل اکسیژن و تمام مواد مغذی است به میزان بیشتر و سریع‌تر به بخش‌های محیطی بدن ما و اندام‌ها ارسال می‌شود. از سوی دیگر با تغییرات دستگاه تنفس، با سرعت بیشتر و به میزان بیشتری اکسیژن دریافت می‌کنیم و این بدان معنی است که ما آماده عمل و اقدام هستیم. به همه این‌ها تجزیه گلیکوژن را هم اضافه کنید که سبب می شود گلوکز بیشتری در دسترس باشد و انرژی لازم برای اقدام و اجرا در دسترس سلول‌های ما قرار گیرد.

آدرنالین بخشی از واکنش احساسی ما به موقعیتهاست. این فرآیند توسط سیستم عصبی سمپاتیک کنترل می‌شود. بهترین مطالعه در مورد احساسات در مورد ارتباط ترس و آدرنالین است. مطالعات نشان داده‌اند که وقتی سطح آدرنالین بالاتری داریم، حالات چهره منفی بیشتری نشان می‌دهیم؛ آدرنالین می‌تواند حافظه بلندمدت را تقویت کند. هنگامی که یک رویداد استرس‌زا از نظر عاطفی رخ می‌دهد، آدرنالین ترشح می‌شود که می‌تواند تثبیت حافظه را تسهیل کند. این موضوع از نظر تئوریک برای ما بسیار مفید است چرا که باعث می‌شود مواردی را که مثلا حین مطالعه برای یک امتحان به عنوان مطالب مهم‌تر علامت‌گذاری و هایلایت می‌کنیم نسبت به مواردی که از نظر ما اهمیت کمتری دارند، بهتر به خاطر بسپاریم. با این حال، در عمل ممکن است گاهی این نفش آدرنالین به ضرر ما باشد.  مثلا در اختلال استرس پس از سانحه(PTSD)، آدرنالین در افزایش برانگیختگی و بقای حافظه ترس نقش دارد.

یک اثر جالب آدرنالین "سندرم قلب شکسته" است که نوعی کاردیومیوپاتی یا اختلال در عملکرد عضله قلب است. این سندرم افرادی را تحت تاثیر قرار می‌دهد که از استرس روحی یا جسمی شدید رنج می‌برند و اغلب در زنان مسن پس از فوت شوهرشان دیده می‌شود. در ابتدا علائم شبیه یک حمله قلبی است، اما بهبودی کامل معمولاً طی چند روز یا چند هفته حاصل می‌شود. فرآیندی که محققان معتقدند در حال رخ دادن است این است که سلولهای قلبی واکنش خود به آدرنالین را به صورت پارادوکس معکوس می‌کنند و این واکنش را از تحریک شدن قلب به کاهش قدرت پمپاژ آن تغییر می‌دهند. این مهم است که پزشکان از آن آگاه باشند تا آدرنالین بیشتری حین مداوای مشکل قلبی این افراد تجویز نکنند چون شرایط را وخیم‌تر می‌کند.

این فرایند بسیار جالب است که قلب بتواند واکنش خود را به آدرنالین تغییر دهد؛ این مسئله احتمالا برای محافظت از عضله قلب در برابر رهایش سطوح بسیار بالای آدرنالین است که معمولاً در طول استرس شدید آزاد می‌شود.

از مدت‌ها قبل ما استرس مزمن را با آسیب به DNA مرتبط می‌دانستیم. در چند سال اخیر مکانیسمی پیشنهاد شده است که به توضیح چگونگی وقوع این امر کمک می‌کند. هنگامی که افراد از استرس مزمن رنج می‌برند، سطح آدرنالین آنها افزایش می‌یابد. محققان دریافتند که استرس مزمن سطح p53 را کاهش می‌دهد. این پروتئین، یک پروتئین سرکوبگر تومور است که نقش آن در جلوگیری از ناهنجاری‌های ژنوم ماست و از پیدایش سرطان‌ها و شکل‌گیری سلول‌های بدخیم جلوگیری می‌کند. با کاهش این پروتئین خطاهایی که در ژن‌های ما رخ می‌دهد بدون اصلاح می‌ماند و در اثر تجمع این جهش‌ها و خطاها بدخیمی‌ها شکل می‌گیرند.

همینطور سطوح بالای استرس با تشدید بیماری‌های خود ایمنی و روماتیسمی همراه است.

از طرف دیگر آدرنالین در زمان‌های بسیار خوب هم نقش دارد. وقتی عاشق می‌شویم بدن ما ترکیبی از مواد شیمیایی از جمله آدرنالین، نورآدرنالین و دوپامین ترشح می‌کند. دوپامین که در مقاله قبلی به آن پرداختیم، چیزی است که باعث می‌شود احساس لذت و پاداش و سرخوشی کنیم. آدرنالین و نورآدرنالین باعث می‌شود قلب ما تندتر شود و همین باعث می‌شود کمی احساس بی‌قراری و دلشوره در ترکیب با احساس لذت و سرخوشی را تجربه کنیم.

آدرنالین و کوچینگ

دانستن در مورد آدرنالین چه کمکی به من به عنوان یک کوچ میکند؟

دانستن ارتباط بین استرس مزمن، سطوح بالای آدرنالین و مشکلات سلامتی بالقوه درازمدت مهم است. تصور کنید که چند ماه است که با یک رهبر ارشد در یک سازمان کار می‌کنید. از زمانی که ایشان را می‌شناسید از استرس مزمن رنج می‌برد. او چندین‌بار این موضوع را مطرح کرده و هر بار گفته که بعداً به آن رسیدگی خواهند کرد. شما شروع به مشاهده یک الگو می‌کنید. با درک ریسک‌های بالایی که این مراجع ممکن است با آنها دست و‌ پنجه نرم کند، در موقعیتی هستید که می‌توانید توجه آنها را به این مسئله مهم جلب کنید و شرایطی را که برای کنترل این میزان استرس اقدامی کند تسهیل کنید؛ می‌توانید از او دعوت کنید تا تحقیقات موجود در مورد اثرات استرس بر سلامتی و بهره‌وری را بررسی کند و به این ترتیب انگیزه لازم برای اقدام در جهت کنترل این سطح از استرس را بیابد.

برای برخی از افراد که با سطح بالاتری از خودآگاهی و ذهن‌آگاهی هستند اثرات ناکارامد کننده استرس یک امر بدیهی است و آنها خیلی با احساساتی که حین افزایش آدرنالین تجربه کرده اند مرتبط می شوند. در این مرحله تأکید بر آگاهی برای مدیریت شخصی است. بنابراین، با آگاهی از زمان و هر چند وقت یک‌بار هجوم آدرنالین شدید، افراد می‌توانند آگاهانه و مسئولانه در حضور شما فکر کنند که آیا می‌خواهند کاری در این مورد انجام دهند یا خیر.

در برخی از دسته کارها، رهایش منظم آدرنالین در بازه‌های زمانی طبیعی تلقی می‌شود و افراد هیچگونه عوارض جانبی از آن را تجربه نمی‌کنند. شاید برای افرادی که در تیم فروش هستند، هیجان تعقیب و گریز و درگیر بودن ذهنشان قبل از اینکه بفهمند آیا یک پیشنهاد پذیرفته شده است یا نه، همه بخشی از یک روند سالم باشد. برای افراد دیگر، روابط پرتنش، مدیریت ضعیف و سیستم‌های غیرمفید همگی می‌توانند منجر به انفجار آدرنالین شوند که بر سلامتی تأثیر منفی می‌گذارد و ممکن است نیاز به بررسی بیشتر و یا کمک گرفتن از فردی متخصص در تنظیم استرس داشته باشند.

برای بسیاری از مراجعان، آدرنالین فقط به طور مناسب و در سطح قابل قبولی ترشح می‌شود و با هیچ مشکل استرس مزمن مرتبط نیست. ما به عنوان کوچ باید کلاه کنجکاوی خود را بر سر داشته باشیم و از فرضیه‌های ذهنی و پیش‌داوری و مبتلا شدن به خطاهای شناختی پرهیز کنیم. باید کمک کنیم که مراجع خودش برآورد واقع بینانه‌ای از میزان استرس خود در حین‌کار داشته باشد و میزان اثرگذاری آن را روی کیفیت زندگی و کارش و بهره‌وری‌اش برآورد کند. حضور حمایت‌گر ما در شرایطی که مراجع تصمیم می گیرد کاری برای استرس خود بکند می‌تواند این روند را تسهیل کند. اعتماد به مراجعین و تصمیم آنها در این مرحله کلیدی است.

با اقتباس از کتاب نوروساینس برای کوچها