مهارت تفکر نقادانه یا تفکر انتقادی یا تفکر نقاد، ابزاری است که به ما در گرفتن تصمیم ها و نتایج منطقی کمک می کند. تفکر نقادانه، توانایی تحلیل اطلاعات(داده ها، واقعیت‌ها، مشاهدات، و نتایج  پژوهشی)به صورت عینی و قضاوت مستدل است.  در پس هر فعالیتی که انجام می‌دهیم، نیاز به استدلال داریم هر چند که در آن لحظه به فرایند استدلال کردن‌مان آگاه نباشیم. 
همچنین در مواجهه با اطلاعات و استدلال‌هایی که به ما ارائه می‌شود، و قرار است زیربنای تصمیم‌ها و استنباط‌های بعدی ما شوند لازم است که با استفاده از مهارت تفکر انتقادی صحت و قدرت‌شان را مورد تحلیل و ارزیابی قرار دهیم. 
یک کودک با طرز تفکر نقادانه قادر است اطلاعات و نتایج را مورد سؤال قرار دهد، ایده‌ها و اطلاعات را با هم مرتبط کند، انتخاب‌های منطقی بکند و مهم‌تر از همه از تصمیم‌ها و انتخاب‌های خود دفاع کند. 
این مهارت برای تکامل مغز انسان ضروری است تا از یک شنونده غیر فعال به یک یادگیرنده فعال تبدیل شود. 
کودک بر اساس نظر پیاژه تا دوازده سالگی تفکر انتزاعی رشد یافته‌ای ندارد و با آزمون و خطا می‌آموزد و از تفکر نقادانه ناتوان است مگر آنکه مراقبین کودک با فعالیت‌هایی که به آنها خواهیم پرداخت ذهن کودک را برای تفکر منطقی و نقادانه آماده کنند. 

استدلال کردن چیست؟

هنگامی که فکر می‌کنیم، افکار یکی پس از دیگری از ذهن ما عبور می‌کنند. اما هنگامی که استدلال می‌کنیم، افکار را فعالانه به یکدیگر پیوند می‌دهیم؛ به نحوی که یک فکر از فکر دیگر پشتیبانی کند. این فرایند فعالانه استدلال کردن را استنباط می‌نامیم. استنباط، نشانگر وجود رابطه‌ای خاص میان افکار مختلف است.
وقتی استنباط را در قالب کلمات بیان می‌کنیم: یک گزاره یا حکم را بیان کرده‌ایم، حکم جمله‌ایست حاوی یک ادعا که می‌تواند درست یا غلط باشد. استنباطی که در قالب کلمه‌ها و به شکل حکمی بیان می‌شود استدلال نامیده می‌شود.

استدلال مجموعه چند حکم است : یک سری از حکم‌ها مقدمه هستند که از حکم نهایی که نتیجه خوانده می‌شود پشتیبانی می‌کنند.
هر استدلالی ادعا می‌کند که مقدمه‌هایش از نتیجه پشتیبانی می‌کند.
برای اینکه بدونیم تفکر نقاد چیه و داره راجع به چی صحبت می‌کنه لازمه با یک سری مقدمه‌ها آشنا بشیم.
من واقعا معتقدم که تک تک ما به تفکر نقادانه و تحلیلی نیاز داریم بنابراین ازتون خواهش می‌کنم اگر کمی بحث سنگینه مکث داشته باشید و تمرکز کنید. واقعا اونقدری که به نظر می‌رسه سخت نیست چون همه شما به واسطه مغزی که درون جمجمه دارید صبح تا شب دارید استدلال می‌کنید. اما استدلال قوی و درست یک سری ویژگی داره و توانایی ارزیابی این ویژگی‌ها در واقع میشه مهارت تفکر انتقادی و پیش بردن این بحث کمی تمرکز و حضور می‌خواد.

یک فرد با مهارت تفکر انتقادی نه تنها در جمع‌آوری دانش و اطلاعات خبره است بلکه در استفاده و به کارگیری اطلاعات نیز می‌داند که چگونه حقایق و نتایج را تحلیل و استنتاج نماید. 
افراد با تفکر انتقادی، در مقایسه با افرادی که صرفا اطلاعات را به خاطر می‌سپارند، نتایج را به شکل انتزاعی تحلیل می‌کنند و در حل مسئله عملکرد بالاتری دارند. بنابراین در جایگاه‌هایی که نیاز به داشتن نگاه استراتژیک وجود دارد، حضور افرادی با تفکر نقادانه بسیار با ارزش است.

ارزیابی یک استدلال

ارزیابی یک استدلال

ارزیابی استدلال از ارزیابی احکام منفرد پیچیده‌تر است. هر استدلالی ادعا می‌کند که مقدمه‌هایش از نتیجه پشتیبانی می‌کند؛ بنابراین ارزیابی یک استدلال به معنی ارزیابی همین ادعا است. آیا مقدمه‌ها واقعاً از نتیجه پشتیبانی می‌کنند؟ اگر چنین است، تا چه میزان؟ این مقدار و میزان پشتیبانی مقدمه‌ها(در صورت صادق بودن) از نتیجه استدلال را قوت منطقی استدلال می‌نامیم .

مفهوم قوت منطقی یکی از محوری ترین مباحث در تفکر انتقادی است و دو ویژگی دارد: 

  1. برای ارزیابی قوت منطقی یک استدلال ، لازم نیست از صحت و صدق مقدمه‌ها مطمئن شویم.
  2. قوت منطقی اغلب درجات مختلفی دارد و ویژگی‌های استدلالها بر میزان این قوت اثرگذار است. 

بعضی از استدلال‌ها انقدر قوی هستند و قوت منطقی‌شان بالاست که صحت و صدق مقدمه‌ها، صحت و صدق نتیجه را تضمین می‌کند: استدلال استنتاجی 
اما اغلب استدلال‌ها به این اندازه قوی نیستند. یعنی صدق مقدمه‌ها، باور به صدق نتیجه را معقول می‌کند، اما تضمین نمی‌کند: استدلال استقرایی

مثال:

جمعیت شهر الف پنجاه هزار نفر است.
جمعیت شهر ب چهل هزار نفر است.
بنابراین، شهر الف پرجمعیت‌تر از شهر ب است.

دو نکته مهمی که در ارزیابی قوت و قدرت منطقی استدلال باید مد نظر باشد: در این مثال نباید درگیر این نکته شویم که آیا واقعا شهر الف جمعیتش پنجاه هزار نفراست یا نه؟ شهر ب واقعا چهل هزار جمعیت دارد یا نه؟ 
در بررسی قوت منطقی استدلال: باید ببینیم با فرض شهر الف پنجاه هزار نفر و شهر ب چهل هزار نفر جمعیت، آیا می‌شود جمله آخر(نتیجه) را از آن دو جمله اول(مقدمه ها) نتیجه گرفت؟

استدلال درست چه استدلالی است؟

در راستای بررسی درست بودن یک استدلال، لازم است به دو سؤال پاسخ دهیم؛

  1. استدلال قوی است یا نه؟(میزان قوت منطقی) 
  2. مقدمه‌ها صحت دارند یا نه؟ 

استدلال درست استدلالی است که هم از نظر منطقی قوی باشند(قوت منطقی بالا) و هم مقدمه‌های صادق داشته باشند. درستی ویژگی کل استدلال است. 

در بررسی درستی یه استدلال همواره پرسش قوت منطقی رو از پرسش صدق جدا کنید؛ هیچ‌وقت صرفاً نپرسید آیا این استدلال خوبه یا نه، بلکه همیشه دو پرسش مطرح کنید:

  • آیا استدلال از نظر منطقی قوی است؟
  • آیا مقدمه های استدلال صادق اند؟

ترتیب پرسیدن این دو تا سؤال مهم نیست؛ مهم اینه که در ارزیابی یه استدلال جداگانه به هر دوش بپردازید. فقط زمانی‌که برای هر دوی این پرسش‌ها جواب داشته باشیم، در موقعیتی خواهیم بود که بدونیم استدلال درست است یا خیر؛ یعنی اینکه بفهمیم دلیل خوبی برای پذیرفتن نتیجه استدلال داریم یا خیر؟ 

با تلخیص از کتاب ارزنده « مهارتهای پایه ای تفکر انتقادی» نشر اختران