قشر پره فرونتال مغز ما جایی در سطح مغز ماست که پشت استخوان پیشانی ما قرار گرفته است و در انسان خردمند بیشترین رشد و توسعه و اتصالات نورونی را نسبت به موجودات دیگر دارد. این بخش درگیر موارد زیر است:

  • تمام وظایف اجرایی ما.
  • توانایی ما برای برنامه‌ریزی.
  • تصمیم‌گیری و هدفمندی.
  • تظاهرات شخصیت ما.
  • هماهنگ کردن افکار و اعمال خود با اهداف درونی.
  • تعدیل رفتارهای اجتماعی.

اصطلاح «کارکردهای اجرایی» طیف وسیعی از فعالیت‌ها را در بر می‌گیرد. این شامل توانایی تعیین خوب و بد، یکسان و متفاوت، پردازش پیامدهای آتی فعالیت‌های فعلی، کار در جهت اهداف تعیین‌شده، سرکوب تمایلات نامطلوب اجتماعی و پیش‌بینی نتایج است.

نقش قشر پره فرونتال به طور کلاسیک مانند نقش یک مدیرعامل (اگر اهل بیزینس هستید) یا یک رهبر ارکستر (اگر به موسیقی علاقه دارید) توصیف می‌شود - به طور خلاصه، رئیس است و مسئولیت وظایف "اجرایی" شما را بر عهده دارد. یعنی توانایی شما در فکرکردن، انتخاب کردن، برنامه‌ریزی و غیره.

نوروسانس برای کوچ ها

وقتی قشر پره فرونتال مغز ما به‌خوبی کار نمی‌کند، این حالت‌ها را در خودمان می‌بینیم:

  • احساس تنبلی.
  • احساس بی‌حالی.
  • فقدان الهام‌بخشی.
  • به‌راحتی حواس‌پرت می‌شود.
  • ضعیف بودن در تکمیل کارها.
  • توجه به افکار منفی تکراری.
  • بی‌نظم بودن.
  • فراموش‌کار بودن.
  • بیش از حد احساساتی بودن.

از سوی دیگر، وقتی که قشر پره فرونتال مغز در شرایط عالی کار می‌کند، می‌توانید انتظار موارد زیر را داشته باشید:

  • آگاهی ارادی.
  • بازه توجه طولانی.
  • توانایی درنظرگرفتن احتمالات مختلف.
  • توانایی برنامه‌ریزی حتی در حضور عوامل پیچیده یا مبهم.
  • توانایی پایبندی به برنامه.
  • تمرکز راحت.

بررسی دو مسئله

به یک موردتوجه کنید: تحقیقات روان‌شناسی روی گروهی از بزرگسالان انجام شد برای اینکه دریابند در مغز ما حین multitasking  چه اتفاقی می‌افتد. این آزمایش شامل کارکردن مسائل ریاضی و شناسایی اشکال بود. هنگامی که آنها مجبور بودند از کاری به کار دیگر بروند دقت و سرعت آنها در مقایسه با زمانی که می‌توانستند یک کار را کامل انجام داده و سپس دیگری را انجام دهند، کاهش می‌یافت. تحقیقات نشان دادند که در برخی موارد multitasking حتی تا پنجاه‌درصد به زمان موردنیاز اضافه می‌کند. همین‌طور مشاهده شد که نه‌تنها سرعت اجرا، دقت اجرا، بلکه حتی روانی و ظرافت عملکرد آنها، تحت‌تأثیر multitasking دچار کاهش می‌شود.

مسئله دیگر بحث اثرات استرس بر عملکرد مغز است؛ تحت شرایط استرس قشر پره فرونتال مغز ما به‌خوبی عمل نمی‌کند. مدارهای عصبی و واکنش‌های شیمیایی قشر پره فرونتال باتجربه‌های ما دچار تغییر می‌شود. استرس در دوران کودکی و نوجوانی می‌تواند به‌ویژه بر ساختار و عملکرد این بخش تأثیر بگذارد، اگرچه این اثرات لزوماً دائمی نیستند. در تحقیقات بر روی بزرگسالان نشان‌داده‌شده که حتی استرس حاد خفیف (برخلاف استرس مزمن که مکانیسم اثر متفاوتی دارد) می‌تواند تأثیر سریع و چشمگیری بر عملکرد قشر پره فرونتال مغز ما داشته باشد. استرس حاد می‌تواند بر خلاقیت، حل مسئله، حافظه کاری و سایر فرایندها تأثیر مستقیم بگذارد.

مکانیسم توجه و تمرکز با استرس مختل می‌شود و البته دیده شده که این اختلال دائمی نیست و با رفع استرس شرایط به سمت بهبودی و عادی شدن بر می‌گردد.

 می‌توان نمونه‌های فراوانی از ترکیب دو مورد قبل در زندگی روزمره یافت که چه‌بسا ممکن است مسئله اصلی یک مراجع در جلسات کوچینگ باشد.

سناریوهای کوچینگی

سناریویی را در نظر بگیرید که فردی به دلیل هدف‌های بزرگ و متعدد و پرونده‌های نیمه‌باز متعدد در ذهنش احساس می‌کند تحت‌فشار فراوان قرار گرفته است، او کار زیادی برای انجام‌دادن و اهدافی بسیار بزرگ برای تحقق بخشیدن دارد، اما این فشار و استرس عملکرد قشر پره فرونتال او را حتی از حالت عادی نیز کمتر می‌کند. به نظر می‌رسد تجزیه این اهداف و کارها به آنچه «امروز» باید اتفاق بیفتد می‌تواند به کاهش میزان استرس بسیار مفید باشد. این خردکردن چیزها به قطعات کوچک کوتاه‌مدت می‌تواند بخش‌هایی از قشر پره فرونتال را که در حافظه کوتاه‌مدت دخیل هستند فعال نماید. از طرف دیگر، زمانی که فردی بسیار مضطرب است، ممکن است بخشی از قشر پره فرونتال که در احساسات دخیل است فعال شود که در حین تصمیم‌گیری می‌تواند مانع تصمیم‌های منطقی باشد.

یک سناریوی دیگر را در نظر بگیرید که در آن همسر مراجع به او می‌گوید که دیگر احساس دوست داشتن او را ندارد. ممکن است فرد با شنیدن این جمله از همسر خود احساس خطری فوری کند و سریع در تصورات خود به این فکر کند که در صورت جدایی و طلاق چه اتفاقی می‌افتد و از جهات مختلف چقدر اوضاع دشوار و نابسامان خواهد بود. مراجع خودش را پاک‌باخته و هدف کوچ در اینجا کاهش تهدید فوری مراجع است. طوری که مراجع بتواند دوباره خودش را متمرکز و منسجم کند و افسار امور را به دست بگیرد. در این حالت کوچ تلاش می‌کند چارچوب زمانی را از یک دیدگاه بسیار کوتاه‌مدت به یک دیدگاه بلندمدت تغییر دهد. همچنین ممکن است عبور از حالت همدلی صرف و ماندن در سطح احساسات و رفتن به‌سوی حالت شناختی مفید باشد. یک کوچ ممکن است مسیر را با مراجع این‌گونه پیش ببرد که با مراجع خود برنامه‌ریزی کند که او و مراجع در ماه آینده چه کاری می‌توانند انجام دهند تا به‌قرار گیری در جهتی که مراجع او می‌خواهد و نیاز دارد، کمک کند؟

آگاهی از نقش قشر پره فرونتال برای یک کوچ چه کمکی به مراجع او می‌کند؟

وقتی بیش از حد کار و هدف بر سر قشر پره فرونتال ریخته باشد، و بیش از حد درگیر و فعال باشد، اصلاً نمی‌تواند درست کار کند، چه رسد به بهره‌وری بالا در عملکرد آن. در چنین مواقعی در شرایطی که تغییری جدید ایجاد کرده‌ایم و تلاش می‌کنیم رفتار جدیدی را جایگزین عادتی قدیمی کنیم، کاملاً معمول است که احساس کنیم چیزی سر جای خودش نیست و احتمالاً دوباره خیلی زود به عادت‌های قدیمی و ناکارآمد خودمان برمی‌گردیم. همین‌طور وقتی قشر پره فرونتال کار زیادی برای انجام ندارد،  این کم‌کاری نیز باعث ایجاد مشکلاتی می‌شود.

این موارد می‌تواند به مراجع شما کمک کند که بتواند در عملکرد قشر پره فرونتال مغز خود تعادل ایجاد کند.

  • اولویت‌بندی کارهای بزرگ هفتگی و کارهای کوچک روزانه (شب قبل یا اول صبح؛ مراجع به تجربه می‌یابد که چه چیزی برای او بهتر است).
  • ایمیل‌ها و سایر پیغام‌های دریافتی روی شبکه‌های اجتماعی را فقط در ساعات خاصی از روز روشن کند.
  • هر کاری را بعد از پایان کار دیگر شروع کند نه به شکل multitasking.
  • چیزهای کوچکی را که می‌داند می‌تواند به دست آورد انتخاب کند و سپس آنها را انجام دهد - این می‌تواند سطح دوپامین فرد را افزایش دهد و او را ترغیب به برداشتن قدم بعدی کند.

به همین ترتیب، می‌توانید با مراجع خود کار کنید تا به او کمک کنید تا عملکرد قشر جلوی پیشانی خود را به‌خوبی تجربه کند و اهمیت استفاده از آن و مکانیسم‌های بهبود عملکردش را باتجربه‌ای درونی بیاموزد. یکی از روش‌ها این است که مراجع را از محیط کار و فکر عادی خود خارج کنید؛ برای مثال، اگر معمولاً مقید به حضور در دفتر کارشان هستند، با آنها برای برگزاری جلسه در یک کافی‌شاپ، برای قدم‌زدن کنار رود یا دریا، و … قرار بگذارید. به آنها کمک کنید تا با حواس پنج‌گانه خود ارتباط برقرار کنند، باد را در موهای خود احساس کنند، خورشید را روی پوست خود احساس کنند و از بوهای مختلف تنفس کنند. محیط تازه باعث تفکر تازه می‌شود.

با اقتباس از کتاب:
نوروساینس برای کوچها