دوپامین یک‌ ناقل شیمیایی انتقال دهنده پیام‌است که از یک‌سری سلولهای عصبی ترشح می شود و روی یک‌سری سلول عصبی دیگر اثر می گذارد. دوپامین در موارد زیر نقش دارد؛

  • اینکه چگونه رفتار می کنیم.
  • اینکه چگونه فکر می کنیم.
  • توانایی ما برای حرکت.
  • احساسات ما از انگیزه.
  • پاداش.
  • تنبیه.
  • حافظه فعال.
  • توجه.
  • یادگیری.

تولید دوپامین

دوپامین توسط نورون‌های زیادی ساخته نمی‌شود، اما اثرات آن در بخش های مختلف مغز مشهود است. ناحیه‌ای از مغز به نام ماده سیاه یا substantia nigra محل استقرار اصلی نورون‌های تولیدکننده دوپامین است که در بیماری پارکینسون مهمترین بخشی است که دچار آسیب می شود. دوپامین در نواحی دیگر مغز هم به میزان کمتر تولید می شود و در سراسر مغز حضور دارد.

شیوه کارکرد دوپامین

هنگامی که اتفاق خوب غیرمنتظره ای رخ می دهد، مانند دریافت یک هدیه یا جایزه یا حتی یک بستنی یا مورد تمجید واقع شدن در حضور دیگران، نورون های دوپامین در بخشی از مغز فعال می شوند. در این مرحله شما می خواهید به انجام هر کاری که باعث آزاد شدن دوپامین می شود ادامه دهید. در این شرایط شما احساس انگیزه می کنید.

برعکس وقتی انتظار پاداشی دارید و آن اتفاق نمی افتد، نورون های دوپامین ساز دچار کاهش فعالیت می شوند.

دوپامین به دلیل نقشش در یادگیری در مورد پاداش ها شناخته شده است: یادگیری از چیزهای بد بازدارنده، شبیه به یادگیری از یک پاداش خوب معمول است. چه در وقایع نامطلوب و چه در وقایع مطلوب، دوپامین در جهت یادگیری در مغز آزاد می شود فقط مکان ترشح و مسیر آن متفاوت است.

دوپامین همچنین در لوب های فرونتال برای کنترل جریان یافتن اطلاعات از مناطق دیگر مغز به این بخش از مغز مهم است.

تحقیقات نشان داده ما برای تصمیم گیری و انتخاب بین گزینه های مختلف بر اساس میزان دوپامینی که در مورد هر یک از گزینه های انتخابی در مغزمان ترشح می شود دست به انتخاب می زنیم. بنابراین، سطوح بالاتر دوپامین باعث می‌شود که ما به گزینه ای امتیاز مثبت بدهیم و متعاقباً آن را انتخاب کنیم.

آزمایشهای دیگری نشان دادند که افزایش دوپامین باعث می شود به جای پاداشی مفیدتر که ممکن است در زمان طولانی تری نتایجش به بار نشیند، به دنبال پاداشی با رضایت فوری باشیم. دیده شد که در میان شرکت کنندگان، زمانیکه مقدار دوپامین در مغز بالاتر است،  شرکت کنندگان پاداش «کوچکتر، اما زودتر» را به پاداش«بزرگتر اما دیرتر» ترجیح می دهند. و این نکته بسیار برای کوچها مهم است.

در اثر مصرف کافئین و غذاهای چرب دارای چربی های اشباع شده فراوان تولید دوپامین ما مهار می شود. این موضوع می تواند تأثیر مستقیمی بر بهره وری ما داشته باشد. با گذشت زمان، به کافئین بیشتری برای رسیدن به همان «حس» نیاز داریم چون سلولهای تولید کننده دوپامین رفته رفته دچار عادت یا اعتیاد می شوند و برای تولید همان میزان دوپامین قبلی نیاز به محرکهای بزرگتری دارند. 

دانستن در مورد دوپامین چه کمکی به یک کوچ می کند؟

 اغلب توصیه کردن  «آنچه» مردم باید انجام دهند، آنقدر اثر گذار نیست که گفتن از «چرایی» آن می تواند اثرگذار و ترغیب کننده برای اقدام باشد. مثلا توصیه به ورزش یک توصیه خوب قدیمی لست اما وقتی مراجع بداند که در حین ورزش مغز دوپامین بیشتری تولید می کند و این می تواند برای بهره وری آنها مفید باشد، احتمال ورزش کردن بالاتر می رود.

به مراجعان خود آموزش دهید که چگونه با فکر کردن به کارهای کوچکی که با اهدافشان هماهنگی دارند، دوپامین را در مغزشان افزایش دهند؛ این کار پیگیری تصمیماتشان را برای آنها بسیار آسان تر می کند. به عنوان مثال، وقتی ما به یک کیک فکر می کنیم، بسیاری از ما ترشح دوپامین را تجربه می کنیم، که به ما انگیزه می دهد تا در جستجوی کیک باشیم! خوردن کیک نیز باعث انتشار دوپامین می شود و مغز ما را طوری برنامه ریزی می کند که دوباره آن را بخواهیم. ما با تجربه خوردن کیک تازه یاد گرفته ایم که خوردن کیک به ما چه احساس خوبی می دهد. اما برای خیلی از مراجعین این حالت مطلوب نیست؛ مراجعی را فرض کنید که هدف دراز مدتش کاهش 10 کیلو وزن یک سال آینده است؛ اگر قرار باشد اقدامات کوتاه مدتش معمولا خوردن کیک یا جستجوی کیک باشد ، چطور می تواند در طی یک سال کاهش وزن دلخواهش را تجربه کند؟

مانند هر هدف بلندمدتی، باید مراقب اقدامات کوتاه مدت خود باشید. هنگامی که تصمیم می گیریم به برخی از ایمیل‌هایمان سر و سامان دهیم، اتفاق جالبی می افتد. در حین پاسخ به ایمیلها، چندین ایمیل را چک و در صورتی که مهم نباشند حذف می کنیم و به بعضیها پاسخهای کوتاه می دهیم و تکلیفشان مشخص می شود. هنگامی که به یکی پاسخ می‌دهیم، اغلب می‌خواهیم دیگری را بفرستیم و دیگری را حذف کنیم ؛ تا وقتی روی «حذف» کلیک می‌کنیم، و آن صدای کوچک کلیک و حذف شدن را احساس می کنیم - به طوری که یک ایمیل کمتر در اینباکس ما باشد؛ صدای کلیک و حتی دیدن کم و کمتر شدن عدد نامه های خوانده نشده در اینباکس، در مغزمان دوپامین ازاد می کند و هر چند دقیقه با خود می گوییم که فقط تکلیف چند تا ایمیل دیگر را مشخص می کنم و ناگهان می بینید که ساعتهاست درگیر پاکسازی ایمیلهای بی اهمیت در اینباکس تان هستید.

وقتی کارهای دیگری در برنامه ما وجود دارد که می‌توانیم به نحو سودمندتری به آن‌ها توجه کنیم، و زمان خود را به موارد با اولویت بالاتر اختصاص دهیم،  ناگهان متوجه می‌شویم که وقت زیادی از ما به راست و ریس کردن و ساماندهی ایمیلها گذشته است. آگاهی از این موضوع و اینکه چقدر به راحتی تحت تأثیر مواد شیمیایی عصبی خود قرار می گیریم برای مراجعان شما مفید است. به مراجع کمک کنید جهش از یک فکر یا کار غیر مفید را که صرفا ترشح دوپامین را تحریک می کند به یک فکر مفید، که شاید سبب ترشح دوپامین کمتری در کوتاه مدت باشد، را تمرین کند، این توانایی، یک مهارت عالی برای تقویت توجه است. مثلا فکر کردن به انجام حرکات بنشین- پاشو ، و پیوند دادن آن در ذهن خود به هیکل بدنی که فرد به آن افتخار می‌کند و در آرزوی آن است، باعث آزاد شدن دوپامین در مغز می شود و فرد را برای انجام تمرین بیشتر ترغیب می کند. این تمرین ذهنی نیز به مراجع شما در دنبال کردن اهدافش کمک می کند.

در اصل ما در مسیر هدفگذاری و دنبال کردن اهدافمان یا در مسیر خلق عادتهای جدید، به حضور پاداشهای «کوچکتر، اما زودتر» نیاز داریم؛ و باید راههایی لذت بخش پیدا کنیم که با اهداف بلند مدتمان که سبب پاداشهای «بزرگتر، دیرتر» می شوند همسو هستند تا به این ترتیب مکانیسم اثر دوپامین را در خدمت اهدافمان و افزایش بهره وری خودمان درآوریم. یافتن این موارد احتمالاً به سرمایه گذاری زمان و انرژی نیاز دارد. یک کوچ می تواند با حمایت و همراهیش مسیر یافتن فعالیتهای کوچک لذت بخش را که همراستا با هدف مراجع است برای او تسهیل کند.

همچنین ورزش، خواب کافی، مدیتیشن، گوش دادن به موسیقی و کاهش مصرف چربیهای اشباع شده در رژیم غذایی نیز می تواند به مراجع شما در راستای افزایش میزان دوپامین بدن کمک کند.

برای دیدن سایر مقالات مشابه می‌توانید به لینک زیر مراجعه نمایید.

 نوروساینس برای کوچها